مادرم نذرم نموده با هزاران خواهش و عجز و دعا
تا که باشم سینه زن در آستان با سخا
افتخارم نوکری و گفتن این جمله است:
سائلم من سائل کوی امام مجتبی (ع)
شعر: خودم
مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت
از سمک تا به سماکش کشش لیلا برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بی سرو پایم که به سیل افتادم
او که می رفت مرا هم به دل دریا برد
جام صهبا زکجا بود مگر دست که بود
که به یک جلوه دل و دین زهمه یکجا برد
خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود
که درین بزم بگردید و دل شیدا برد
خودت آموختی ام مهر و خودت سوختی ام
با برافروخته رویی که قرار از ما برد
همه یاران به سر راه تو بودیم ولی
غم روی تو مرا دید و ز من یغما برد
همه دلباخته بودیم و هراسان که غمت
همه را پشت سر انداخت مرا تنها برد
شعر از مرحوم علامه طباطبایی
خیلی دلم مشهد میخاد......
خیلی.....
زائری بارانی ام، آقـا بـه دادم مـی رسی؟
بی پناهم، خسته ام، تنها؛ به دادم می رسی؟
گـرچـه آهـو نیـستـم؛ اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوهـا، بـه دادم می رسی؟
از کبوترها کـه می پـرسم، نشانـم می دهند
گنبد و گلدسته هایت را، به دادم می رسی؟
ماهـی افـتاده بر خـاکم، لبـالـب تشنـگـی
پـهنه آبی تـرین دریـا؛ به دادم می رسی؟
مـاهِ نـورانیِ شب هـای سیـاهِ عـمرِ مـن
ماهِ من، ای ماهِ من؛ آیا به دادم می رسی؟
من دخیل التماسم را بـه چشمت بستـه ام
هشتمین دردانه زهرا(س)، به دادم می رسی؟
بـاز هم مشهد، مسافرها، هیاهـوی حـرم
یک نفر فریاد زد: آقا! به دادم می رسی؟
به گزارش پارس به نقل از فرهنگ نیوز، احکام و دستورهای اسلامی هر یک راز و رمزهایی دارد که دستیابی به آنها انسان را دراعتقادات دینی قویتر و راسختر میسازد، بسیاری از این اسرار و معارف از زبانمعصومین علیهمالسلام در روایات و احادیث دینی نقل شده و برخی نیز به تدریج باگسترش علم و دانش بشری کشف شده است.
بر اساس این گزارش، در این میان مناسکو اعمال حج یک مجموعه رمزآلود است که هر یک از فروع آن دارای اسرار نهفتهای است؛یکی از احکام حج آن است که حاجی باید در هنگام طواف جانب چپ بدنش به سمت کعبه باشد. سمت چپ قرار دادنِ کعبه یکی از واجبات طواف است که ترک عمدی یا سهوی آن موجبباطلشدن طواف میشود.
این گزارش تاکید میکند: عالمان علوم دینی و تجربیهر یک فلسفه و اسرار خاصی را برای آن برشمردهاند؛ برخی گفتهاند: علت اینکه کعبهباید در جانب چپ طوافکننده باشد آن است که این حالت ناظر به این حقیقت است که فردمیباید با توجه به معنا و حقیقت طواف، سمت چپ بدن خویش را که نماد اعتقاد و عملکرداصحاب شمال (یسار) است، به طرف کعبه محصور و محدود کند و راه را بر بینش و روش باطلشیطان ببند.
این گزارش میافزاید: از برخی احادیث استفاده میشود کهسمت چپ، نماد دشمنی و مخالفت با ولایت اهل بیت علیهمالسلام محسوب میشود، ماننداین حدیث که که در ذیل آیه «هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ» (سوره بلد، آیه 19) بیانگردیده که میفرماید: «الْمَشْأَمَةُ أَعْدَاءُ آلِ مُحَمَّد: اصحاب شمال، دشمنانآل محمّد علیهمالسلام هستند» (تفسیر القمی، ج 2، ص 423) و نیز روایت شده است کهرسول خدا خطاب به نقضکنندگان عهد فرمودند: «أَخَذْتُمْ بَعْدِی ذَاتَ الشِّمَالِوَ ارْتَدَدْتُمْ عَلَی أَعْقَابِکمْ الْقَهْقَری: شما بعد از من به سمت چپ منحرفشده و با سیر قهقرایی، به بینش قبل از هدایت خود بازمیگردید.» (امالی، شیخ طوسی، ص94)
این گزارش تاکید میکند: برخی دیگر گفتهاند که علت آن که سمت چپ بایدبه سمت کعبه باشد آن است که طواف ملائکه در بیتالمعمور به سمت چپ است یا به ایندلیل است که گردش اجزای تمام اشیا و اجرام آسمانی به سمت چپ است و یا این که جهتطواف به سمتی است که قلب انسان در آن سمت است؛ چون کعبه قلب زمین است.
بر اساس این گزارش، برخی محققان با بررسی عوامل فیزیکی علل دیگری را دراین باره طرح کردهاند از جمله اینکه حسین اردکانی، دکترای علم فیزیک و از شاگردانپروفسور حسابی میگوید: هر آنچه در شارع مقدس وجود دارد دارای مبنای علمی است بهطوری که در اعمال حج آمده است که جهت حرکت برای طواف به سمت چپ و خلاف جهتعقربههای ساعت باشد یا اینکه اکثر مراجع تقلید میگویند که بهتر است در ناحیه درخانه خدا تا مقام ابراهیم طواف انجام شود.
این گزارش میافزاید: تمام اینهااز نظر علم فیزیک قابل اثبات است، در نیمکره شمالی که خانه خدا واقع شده است وقتیهر ذره یا جسمی خلاف جهت عقربههای ساعت بچرخد، پنج نیرو به آن وارد میشود که جمعاین نیروها و انرژیها به سمت داخل است. در بحث طواف هم همین است، ذرات در اینجاانسانها هستند و مجموع این نیروها نیز به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایتمیشود.
این گزارش تاکید میکند: اگر در طواف، چرخش به سمت راست انجاممیشد در علم فیزیک آمده است که گریز از مرکز رخ میداد و طبق قانون فیزیک ذرات کهدر اینجا انسانها هستند به سمت بیرون پرتاب میشدند و نیروی آنها به سمت مرکز کههمان خانه خداست هدایت نمیشد؛ حالا اگر خانه خدا در نیمکره جنوبی واقع میشد حتماًدر دین ما تأکید بر این میشد که باید در جهت عقربههای ساعت یعنی به سمت راست،طواف خانه خدا انجام شود.
بر اساس این گزارش، درباره تأکید بر طواف بین درخانه خدا و مقام ابراهیم باید گفت هر جسم متحرکی که حرکت دورانی دارد اگر شعاع کمشود، سرعت آن به طور ناخودآگاه زیادتر میشود و تمایل و تمرکز آن به سمت داخل ومرکز بیشتر میشود به همین دلیل اکثر مراجع میگویند که در این فاصله طواف خانه خداانجام شود چون با این تمرکز، صعود و عروج رخ میدهد.
توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد.
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم ….
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافههاش … همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمینو گُوشت بده نِنه …..
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟
پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه!
قصاب اشغال گوشتهای اون جوون رو میکند میذاشت برای پیره زن ….. اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی میکرد گفت: اینارو واسه سگت میخوای مادر؟
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟
جوون گفت اّره … سگ من این فیلهها رو هم با ناز میخوره … سگ شما چجوری اینا رو میخوره؟
پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه ….. شیکم گشنه سَنگم مُخُوره …
جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه … اینا رو برا بچههام میخام اّبگوشت بار بیذارم!
جوونه رنگش عوض شد … یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن …
پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگرفته بُودی؟
جوون گفت: چرا
پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُوریم نِنه …
بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت
عریانی هم نیست،
فقر؛ همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند،
فقر؛ تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خرد می کند،
فقر؛ کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند،
فقر؛ پوست موزی است که از پنجره ی یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود،
فقر؛ همه جا سر می کشد،
فقر؛ شب را " بی غذا" سر کردن نیست،
فقر؛ روز را " بی اندیشه" سر کردن است.
نوشته شده توسط: دکتر سعید عزیزی
علامه طباطبائی فرمودند:
« من در نوجوانی خیلی به منزل آیت الله سید احمد قاضی ( برادر آیت الله سید علی قاضی ) رفت و آمد می کردم و بیشتر روزها در خانه ایشان مانده و از مهمانان و مراجعان پذیرایی می کردم.
روزی خدمت ایشان بودم که همسرشان پشت در اتاقی که ما بودیم، آمد و از مرحوم سید احمد برای خرید نان، پول خواست. آیت الله سید احمد قاضی فرمود: پولی ندارم. همسرشان از شنیدن این سخن ناراحت شد و با لحن قهرآمیزی گفت: این هم شد زندگی؟! و رفت.
من دیدم که حال استادم دگرگون شد و در حیاط خانه، بادی چون گردباد وزیدن گرفت و برگ های ریخته شده درختان را از باغچه، در جایی جمع کرد و سپس باد خوابید.
آیت الله سید احمد به من فرمود: به حیاط برو؛ زیر برگ های جمع شده یک دو تومانی است. آن را بردار و بیا به خانواده من بده. من رفتم و از زیر آن برگ های جمع شده، یک دو تومانی برداشتم و همان گونه که فرموده بود آن را به همسرش دادم و از این اتفاق در کمال تعجب و تحیّر بودم. »
« و إن من شی ء إلا عندنا خزائنه و ما ننزّله إلا بقدر معلوم:
و چیزی نیست مگر آن که گنجینه ها و معادن آن نزد ماست، و فرو نمی فرستیمش مگر به اندازه معلوم ( و حساب شده ). سوره حجر/آیه 21
.: Weblog Themes By Pichak :.